مکتب پارناس


پارناس در افسانه های یونانی نام کوهی است که نه دختر زئوس خدای خدایان افسانه های یونان که حافظ هنرهای زیبا بودند با برادرشان آپولون که خدای شعر بود زندگی میکردند.وجه تسمیه این مکتب نیز علاقه شاعران این مکتب به شعر به عنوان هنری که فقط به خودی خود ارزش دارد و هدفی جز زیبایی و کمال ندارد.

تشکیل مکتب پارناس


تئوفیل گوتیه

ویکتور هوگو شاعر و نویسنده فرانسوی با اثر معروف خو(لس اورینتس) پایه گذار مکتب هنر برای هنر شد و در واقع وی بود که برای اولین بار این واژه را در دنیای ادبیات مطرح نمود.این باعث شد جوانانی دور ویکتور هوگو جمع بشوند که شعار شان هنر برای هنر باشد و هنر را به مشابه خدایی میدیدند که باید فقط به خاطر خودش پرستش شود و نباید از آن انتظار سود و منفعت داشت و در راستای هدفی قرار گیرد در واقع هنر و زیبایی را هدف نهایی میدانستند که بالاترین هدف هستند و نمیتوانند وسیله ای برای رسیدن به اهداف دیگر شوند.در راس این جوانان تئوفیل گوتیه بود که پارناس را اینگونه تعریف میکرد:هنر برای هنر به معنی هنری آزاد فارق از هرگونه نگرانی و دل مشغولی بجز زیبایی.البته شاعر نام دار دیگر این مکتب تئودور دو بانویل بود.


تئودور دو بانویل


لوکنت دو لیل

در حدود سال ۱۸۶۰ جوانانی بر ضد مکتب رمانتیسم قیام کردند و اینان که تحت تاثیر شعار هنر برای هنر قرار داشتند محافل ادبی برای خود تشکیل دادند که سردمدار اینان لوکنت دو لیل بود. آنها برای بیان افکار خود از میان هنرها قالب ادبی شعر را برگزیدند زیرا از نظر آنان و قتی کلام و فکر به اوج زیبایی برسند در شعر متبلور میشوند.زیبایی شعر برای آنها در درجه اول اهمیت قرار داشت و از میان قالبهای شعری آنها به قصیده های چهارده بیتی و ترجیع بند علاقه داشتند. و در سالهای ۱۸۶۶ و ۱۸۶۹ و ۱۸۷۶ سه جلد از مجموعه اشعار این شاعران که رفته رفته به نام پارناسین ها معروف شدند تحت عنوان ((پارناس معاصر)) منتشر گردید که مورد استقبال نیز واقع شد.بعد از لوکنت دو لیل نامدار ترین شاعر این مکتب ژوزه‌ماریا دو هردیا بود.


ژوزه‌ماریا دو هردیا

محتوای اشعار پارناسین ها

در شعر شاعر پارناسین عواطف شخصی دخالتی ندارد چون همانطور که خواهیم دید آنها بیان احساسات شخصی در شعر را بی ارزش و بد میدانستند.از این رو در شعر آنها حوادث زیبایی و صحنه های اطراف شاعر برای خواننده توصیف میگردد و شاعر پارناس بر خلاف شاعر رمانتیسم به طبیعت بی تفاوت است اما به علم و تاریخ و شعر مدرن توجه دارد.در شعر پارناسین به انتخاب واژه ها و قالب ها و قافیه توجه بسیاری میشود زیرا تنها هدف این شعرها این است که به زیباترین شکل ممکن به خواننده عرضه شوند و در این میان مفهوم و هدف شعر برایشان بی اهمیت است.از نظر پارناسین ها شعر نشانه ای از روح کسی است که احساسات خود را خاموش کرده است و در شعر نباید دنبال هدف خاصی بود و وجود هدفی معین در شعر باعث میشود شعر ارزش خود را از دست بدهد.چون شاعر نمیخواهد شعرش حاوی امید و آرزو و خواهشی باشد محتوای شعر پارناسین ها آکنده از ناامیدی و یاس و بدبینی است.در واقع فقط شعر را برای زیبایش میگویند نه برای انتقال هدفی خاص.

عقاید پارناسین ها

۱ - هنر تنها دلیل برای زندگی کردن : به نظر پیروان مکتب پارناسین انسان در این دنیا با مشکلات عدیده ای دست و پنجه نرم میکند و تنها هنری که عاری از هرگونه هدف فلیفی و سیاسی و اجتماعی و اخلاقی باشد و تنها به بعد زیبایی شناختی توجه کند میتواند روح انسان را آرامش بخشد.
۲- هنر برای هنر:از نظر پیروان این مکتب هنر را باید فقط برای خودش تحسین نمود مانند خدایی که فقط باید به خاطر خودش پرستش شود از هنر نیز نباید انتظار سود و منفعتی داشته باشیم و در آن فقط باید به دنبال زیبایی باشیم.آنها با هر گونه ذهنیت گرایی مخالف بودند و زیبایی غالب و بیان را برتر از محتوا میدانستند.
۳- زیبایی پرستی:از نظر پارناسها تنها یک نخبه است که ارزش زیبایی را درک میکند و تنها یک دیوانه است که نمیتواند زیبایی را درک کند.از این رو شاعران این مکتب در شعرهای خود فارق از هرگونه پیامی به دنبال عناصر زیبایی اشعار شان توسط مصراع و قافیه های متوازن بودند.
۴- توجه و الهام گیری از هنرهای تمدنهای باستانی:پیروان این مکتب به آثار و هنرهای یونان باستان و روم باستان علاقه زیادی داشتند و آنها را دارای زیبایی ایده آل مدنظر خود و موجب آرامش انسان و جاودانه میدانند.از این رو این تمدنها را الگوی مناسب برای خود از لحاظ زیبایی و فلسفی میدانند.در ادبیات نیز پارنسین ها به ادبیات کلاسیک که جنبه ی ذهنی ندارد متمایل هستند.
۵- دخیل نکردن احساسات شخصی در شعر:از نظر پارنسین ها دخیل کردن عواطف و احساسات و عشق شخصی در شعر باعث بی ارزش شدن شعر و همچنین امری ناپسند است.پس باید برای رسیدن به زیبایی و هنر جاودانه به بیان احساسات غیر شخصی پرداخت.
۶- ارج نهادن به کار سخت:پیروان این مکتب به الهامات شاعرانه اعتقادی نداشتند و معتقد به انجام کار سخت و درگیر شدن با مشکلات برای رسیدن به زیبایی ظاهر بودند.
۷- یاس و نا امیدی:پارناسین ها شعر را یک هنر مشکل و سخت میدانند و بیان زیبایی را ایده آلی میدانند که افراد عامی و توده مردم از درکش عاجزند.به نظر آنان زندگی وهم و خیال و جریان بی پایان حوادث است و نست به زندگی و جامعه اشان به دیده یاس و نا امیدی و بدبینی می نگرند.به نظر آنها هیچ چیز وجود ندارد حتی خدا تنها مرگ است که وجود دارد.در این ارتباط دو ویل میگوید:بدی زاییده زندگی است پس از این رو باید تا حد امکان کم زندگی کرد ‌باید هیجان را در خود كشت و گریبان را از دست بیماری امید نجات داد و روح را از تمام آرزو‌ها و هوس‌ها دور نگاه داشت.
منبع:www.fa.wikipedia.org